برام بخونش
میخواستم بیشتر منتظر بمونم ولی اینکارو نکردم؛ هرچند که بهم گفتی اگه لفتش میدادم تو اونجا بودی که زودتر از من برام بنویسی
وقتی که توی ایستگاه انتظار، منتظر رسیدن اتوبوس به مقصد تو بودم، سوار اتوبوس اشتباهی نشدم، فقط میخواستم ببینم چرا چراغای اون اتوبوس روشن نبود.من نترسیدم و روی یکی از صندلیا نشستم. وقتی غرق تاریکی کامل شدیم و دستمو به طرف چراغ قوه توی کیفم بردم،جلومو گرفتی و آروم آروم نشونم دادی که من توی تاریکی تو میدرخشم و همین کافیه.