بهش فکر نکن
شاید حق با تو باشد و اگر بمیرم همه چیز آسانتر شود اما میترسم که حتی مرگم نیز اوضاع را آشفته و ویران کند.
چقدر لحظات غریبم برایم آشناتر از همیشه است؛حتی اگر پایانی متفاوت داشته باشد، پایان من همانی خواهد بود که در باتلاق آن فرو رفته ام.
اگر چراغی برای غم هایم باشد،تاریکی ای در عمق آن رخنه خواهد کرد که چشمان امید درونم را کوری ممتد فرا بگیرد.
آن سوی دیاری که از آن سخن میگویی گلزاری است بی انتها که جسم محدودم توانش را نخواهد داشت.
بجای خورشیدت، طوفان و باران را میخواهم چرا که ریشه هایم در گِل هایی فرو رفته که خارهایم را زمخت تر از قبل نشان خواهد داد...ساقه هایم جای دستانت را ندارند، گلبرگ هایم را با خود ببر تا اندک زیبایی ام را نیز شریک چشمان نهفته شوم.
+قبلا زیادی خودمو واسه نوشتن محدود میکردم ولی ایندفعه قول دادم اینکارو نکنم...فکر میکنم دارم بهتر عمل میکنم...
+بچه ها من جدا به کامنتا اهمیت میدم:")
+اگه دلتون میخواد بیاین اینجا یه پستی که توی وبتون از همه بیشتر دوسش دارین رو برام بگین تا بخونمش!
+یه فکری خیلی وقته توی ذهنمه و حتی براش منو هم درست کردم...بیاین یه لیست درست کنیم...میتونیم از فیلم شروع کنیم...مثلا هربار یه ژانر مشخص فیلم و سریال معرفی کنیم و من اونارو توی قسمت "سینما خونگی" ذخیره میکنم تا شاید دلتون خواست بهشون یه نگاه بندازین*-*