یه موقت همیشگی :: Let's Call Here Home

Let's Call Here Home

𝓭𝓲𝓪𝓷𝓪 .𝔂
𝓭𝓲𝓪𝓷𝓪 .𝔂 Monday, 17 Mordad 1401، 08:39 AM

یه موقت همیشگی

های همگی!

میخوام توی این پست کمالگرایی رو بذارم کنار و همینجوری واستون بنویسم...چون الان میخوام یه آدم کمالگرای دیگه رو بهتون معرفی کنم...البته راستشو بخواین کمالگراییش از من کمتره ولی کم و بیش هم اندازه ان:")

حالا شاید اینجا هم اندازه باشیم، ولی مثلما توی قدامون اینجوری نیست و من بخوامم نمیتونم بهش برسم...

نمیدونم توی بیان چندتا زوج هستن که وبلاگ مشترک دارن یا باهم مینویسن، ولی خب بیاین ما رو بعنوان یه کاپل دیگه بپذیرین:")

*چقدر اینجوری گفتنش یجوریه...لعنتی من هیچ دلم نمیخواد این اسم رو روی خودمون بذارم به مولا یجوریه...

بچه ها باهم آشنا شین:

کای، بچه ها

بچه ها، کای

*کای اگه حرفی داری بگو XD

درود به روتون همگی

با اینکه خودم تو دادن پیشنهاد اینکه این متنو بنویسیم شریک بودم، الان موندم چی بگم... از کمال گرایی هم نگم که دستو بال بسته

اینجانب هم یه شخص عادی دیگه تو این دنیای غیر عادیه، شایدم برعکسش؛ ولی شاید با وجود هم بشه این تناقض رو راحت‌تر زندگی کرد

در هر صورت الان دیگه از حالت عوامل پشت صحنه تغییر کاربری دادم که یه سلامی عرض کنم دوباره برگردم به ساختن چهارچوب یه خونه محکم

امیدوارم بتونم آرامش و گرمای خونه‌ای که اینجا ساختیم رو به شمام منتقل کنم و منم تو جمعتون بپذیرید

حالا از اینا گذشته اگه بدونید چقد بهش میگفتم که بمولا قشنگ‌تر از هرکی مینویسی که تاحالا دیدم، این وبلاگو برگردون لنتی منم پشتتم... عوامل پشت صحنه رو جدی بگیرید خلاصه:)

*چرا اینجا استیکر نداره

*مثلا قرار بود دو کلمه یچی بگم... همیشه همین میشه

 

بذارین بهتون بگم که قرار نبود برگردم؛نه بخاطر اینکه دوست نداشتم، فقط من یهویی هرچی که راجب نوشتن بود رو از دست دادم...و فکر کنم خودتون میتونین حدس بزنین کی بهم گفت برگردم....

*البته آدمای زیادی بودن، فقط من زیاد حسشون نمیکردم

بعد دیگه زیاد وارد جزئیات نمیشم

*I'm being shy

هنوزم زیاد نمینویسم ولی خب گفتم بذار تو این ننوشتن ها، یه نفر دیگه هم باشه تا شاید ننوشتن های بیشتری کل فضای اینجا رو پر کنه

اینجا خونه ایه که من و کای باهمدیگه ساختیمش

 

+الان شدیدا بین یه دوراهی فاکی ام که این پست بمونه یا موقت باشه...شما بگین

+بچه ها من تو پست قبلی گفتم چیز میز معرفی نکنین ولی لعنتیا شما کی انقدر حرف گوش کن بودین؟ الان بیاین معرفی کنین...ترجیحا کتاب...

+بیاین برام از بدبختی های این زندگی بگین بفهمم تنها نیستم...

+پستم بازدید نمیخورد دوباره منتشرش کردم...

𝑯𝒚𝒆𝒐𝒏 𝒓𝒊 ~𝒎𝒊𝒕𝒔𝒖𝒓𝒊 ‌‌ ~𝒎𝒊𝒕𝒔𝒖𝒓𝒊 ‌‌ ~𝒎𝒊𝒕𝒔𝒖𝒓𝒊 ‌‌ ~𝒎𝒊𝒕𝒔𝒖𝒓𝒊 ‌‌
حرفاتون :
۵ حرفاتون
  • 𝑯𝒚𝒆𝒐𝒏 𝒓𝒊
    18 Mordad 01، 20:16
    𝑯𝒚𝒆𝒐𝒏 𝒓𝒊
    مسمیایتسجسمص چه کیوتT^T

    +حیف نیست نَمونه؟ خوندنش حس خوبی داشت~
    + و تنها نیستی ولی بدبختی های زندگی انقدر قورچ ادمو درمیارن که زبون ادم به حرف زدن راجع بهشون باز نمیشهY-Y
  • 𝓭𝓲𝓪𝓷𝓪 .𝔂
    19 Mordad 01، 13:25
    𝓭𝓲𝓪𝓷𝓪 .𝔂
    آریگاتوو(>y<)
    +باشه پس بذاریم بمونه:")
    +اره مسلما...
  • ~𝒎𝒊𝒕𝒔𝒖𝒓𝒊 ‌‌
    26 Esfand 01، 21:27
    ~𝒎𝒊𝒕𝒔𝒖𝒓𝒊 ‌‌
    وای خدا پشمام چرا من الان دارم اینارو میبینم. چرا انقدر خنگممم
  • 𝓭𝓲𝓪𝓷𝓪 .𝔂
    26 Esfand 01، 21:48
    𝓭𝓲𝓪𝓷𝓪 .𝔂
    مسحشجضج نیستییی وای XD
  • ~𝒎𝒊𝒕𝒔𝒖𝒓𝒊 ‌‌
    26 Esfand 01، 21:27
    ~𝒎𝒊𝒕𝒔𝒖𝒓𝒊 ‌‌
    ذوق و گرییدن اکلیل و پشمک*
  • 𝓭𝓲𝓪𝓷𝓪 .𝔂
    26 Esfand 01، 21:49
    𝓭𝓲𝓪𝓷𝓪 .𝔂
    اریگاتووو:")
    هم توی پست ثابت گفتم هم پستای اول گفتم که باهم توی این وبلاگ مینویسیم(灬°ω°灬)
  • ~𝒎𝒊𝒕𝒔𝒖𝒓𝒊 ‌‌
    26 Esfand 01، 21:50
    ~𝒎𝒊𝒕𝒔𝒖𝒓𝒊 ‌‌
    بذار گریه کنم. کاپلتون زیادی قشنگ و رویاییه. وای وای وای. دوتا وبلاگ نویس. وااایتیایهتینیTTTT
    قبلا فقط یک زوج دیگه دیده بودم. سوفیا و هرمس ( اگر اشتباه نکنم و حافظه م درست یاری کنه) ، واقعا اونها هم از داستانای کلاسیک بیرون اومده بودن.
  • 𝓭𝓲𝓪𝓷𝓪 .𝔂
    26 Esfand 01، 21:53
    𝓭𝓲𝓪𝓷𝓪 .𝔂
    جالبه بدونی من وقتی دیگه توی وب قبلیم ننوشتم این کای بود که بهم گفت بازم بنویسم ولی خودش هیچوقت وبلاگ نویس نبوده...اینجام اولین تجربشه...و مرسییی جدی توام قلبمو اکلیلی میکنی╥﹏╥
    *واییی نمیدونستمم داری وبشونو؟ چقدر قشنگ...
  • ~𝒎𝒊𝒕𝒔𝒖𝒓𝒊 ‌‌
    26 Esfand 01، 21:58
    ~𝒎𝒊𝒕𝒔𝒖𝒓𝒊 ‌‌
    از طرف من به کای بگو دستو پنجت درد نکنه که دیانا رو برگردوندی به بیان:>>>>

    سوفیا دانشجوی روانشناسی بود و خیلی وقت پیش از بیان رفتن. ولی خدای من. فوق العاده بودن؛ دلم براشون تنگ شدTT
  • 𝓭𝓲𝓪𝓷𝓪 .𝔂
    26 Esfand 01، 22:02
    𝓭𝓲𝓪𝓷𝓪 .𝔂
    *کای این پیامو برای تو فرستادن *

    چرا حس میکنم قبلا باهاش حرف زدم...وای هیچی یادم نمونده از اونموقع ها...حتی اون اوایل چندبار بهت کامنت گذاشتم بعد فهمیدم من قبلا هم بارها برات کامنت نوشته بودم و فکر میکردم اولین باره اشنا میشیم(T⌓T)
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
Made By Farhan TempNO.7