برام بخونش :: Let's Call Here Home

Let's Call Here Home

𝓭𝓲𝓪𝓷𝓪 .𝔂
𝓭𝓲𝓪𝓷𝓪 .𝔂 Wednesday, 17 Esfand 1401، 08:15 PM

برام بخونش

میخواستم بیشتر منتظر بمونم ولی اینکارو نکردم؛ هرچند که بهم گفتی اگه لفتش میدادم تو اونجا بودی که زودتر از من برام بنویسی

وقتی که توی ایستگاه انتظار، منتظر رسیدن اتوبوس به مقصد تو بودم، سوار اتوبوس اشتباهی نشدم، فقط میخواستم ببینم چرا چراغای اون اتوبوس روشن نبود.من نترسیدم و روی یکی از صندلیا نشستم. وقتی غرق تاریکی کامل شدیم و دستمو به طرف چراغ قوه توی کیفم بردم،جلومو گرفتی و آروم آروم نشونم دادی که من توی تاریکی تو میدرخشم و همین کافیه.

ولی نبود؛ من دلم میخواست چراغای این اتوبوس روشن بشه تا بفهمم که تک مسافر این مسیر نیستم.بهم گفتی که نمیذاری تاریکی منو بترسونه و من بهت گفتم که اینجا تاریک نیست فقط چراغاشو روشن نکردی. با سکوتت نشونم دادی که اگه روشنشون کنی، چیزایی رو میبینی که دلت نمیخواد...

از پنجره بیرون رو نگاه کردم؛سایه های تنها توی تک تک مناظر رو به روم بود. سایه هایی که از دور به تصویر روبه روشون نگاه میکردن و حس متعلق بودن نداشتن...ماه، دریا، بارون، دشت و سبزه زار، بادبادک، خونه...

برگشتم و دوباره داخل اتوبوس رو نگاه کردم.راننده هم یه سایه بود.سرمو تکون دادم و یبار دیگه تکرار کردم:" میخوام چراغای اینجا روشن بشه"

چراغای کم سو، کم کم شروع به روشن شدن کردن و من تو رو روی صندلی کناریم دیدم...دیدمت با یه لبخند غمگین دستاتو به هم قفل کرده بودی و داشتی نگام میکردی. تو کنارم بودی اما فاصله بینمون بهم اجازه نمیداد دستتو بگیرم و بجاش، منم چشمامو نبستم...نگات کردم چون تو ترسناک نبودی...سایه هاتم ترسناک نبودن

سایه ها جنسیت ندارن،همونطور که تو جنسیت نداری. تو از جنس درخششی هستی که ماه توی تاریکیا به همه میدتش...از جنس دریایی که پر از قطره های بارون روزای بارونیه...دشت و سبزه زاری که گل و خار رو باهم داره...و بادبادکی که به ابرها میرسه.

من خونه تو میشم تا احساس متعلق بودن بهت دست بده و کوله پشتیمو توی این اتوبوس جا میذارم تا به بهونه برگردوندنش دوباره توی ایستگاه سراغم بیای. توی اون کوله پشتی پر از حرفای منه...اگه یه روزی نتونستم برات بدمشون، زیپشو باز میکنم تا خودت توشو ببینی.

ایستگاه آخری که توش پیاده میشم، میخوام قلبت باشه...چون دیگه اونجا سردم نمیشه

__________________________________________

*های های خیلی وقت بود ننوشته بودم...حقیقتا برای نوشتن نمیخوام خودمو مجبور کنم و نیاز دارم تا اکلیلای نوشتن خودشون برام ببارن:")

*بچه ها بخش پلی لیست رو من بالاخره افتتاح کردم و یدونه آهنگ فعلا گذاشتم توش اگه خواستین یه نگاه بندازین و پلی لیست خودتونم اونجا توی نظرات بنویسین...شاید ازشون انتخاب کردم و گذاشتم*-*

*بعضی وقتا میخوام انگلیسی بنویسم امیدوارم براتون سخت نباشه دیدن و خوندن اونجور پستا

*بعضی آدما یه پست ساده هم که بنویسن کلی کامنت میگیرن ولی خب یسریا هم مثل من اینجوری نیستن و مهم نیست چی بشه،همیشه آدمای کمی میان پیشش ولی من از جمعی که داریم همیشه خوشحال بودم چون میدونم که واقعا میخونین و منو میبینین...آریگاتو:")

*این پست برای کای نوشته شده

*چرا یسریا انقدر دوست کتابی دارن و کتاب هدیه میگیرن؟من عاشق کتابم ولی خیلی کم(شاید اصلا هیچوقت) کتاب هدیه نمیگیرمT-T

~𝒎𝒊𝒕𝒔𝒖𝒓𝒊 ‌‌ ~𝒎𝒊𝒕𝒔𝒖𝒓𝒊 ‌‌ ~𝒎𝒊𝒕𝒔𝒖𝒓𝒊 ‌‌ ~𝒎𝒊𝒕𝒔𝒖𝒓𝒊 ‌‌ ~𝒎𝒊𝒕𝒔𝒖𝒓𝒊 ‌‌ 𝐻𝑒- 𝑛𝑎𝑚𝑖࿐ 𝐻𝑒- 𝑛𝑎𝑚𝑖࿐ 𝘴𝘢𝘩𝘢𝘳 𝘏𝘢𝘴𝘵𝘢𝘮 Bella ʾ ִֶָ𖥔 ݁ Kai .. زی زی گولو  بلاسم 𝑺𝒆𝒕𝒂𝒚𝒆𝒔𝒉 🌙🤍 MIZUKI .=.
حرفاتون :
۱۳ حرفاتون
  • ~𝒎𝒊𝒕𝒔𝒖𝒓𝒊 ‌‌
    17 Esfand 01، 20:54
    ~𝒎𝒊𝒕𝒔𝒖𝒓𝒊 ‌‌
    کای چرخ اور بنظر میرسه :"> زیبا بود.
    + بیا خودم بهت کتاب بدمم. * یکی اینجاست که همیشه کتاب کادو میگیره. *
  • 𝓭𝓲𝓪𝓷𝓪 .𝔂
    17 Esfand 01، 21:15
    𝓭𝓲𝓪𝓷𝓪 .𝔂
    آریگاتو:")
    مطمئن نیستم پستی که امروز ازت خوندم هم مربوط به آدم خاص تو باشه یا نه...ولی دوتاتونم قشنگین*
    +من شوخی ندارممم جدی جدی میام آدرس میدما T-T
    اه خوش به حالت که کتاب کادو میگیری

    .
  • ~𝒎𝒊𝒕𝒔𝒖𝒓𝒊 ‌‌
    17 Esfand 01، 20:55
    ~𝒎𝒊𝒕𝒔𝒖𝒓𝒊 ‌‌
    منی که یک درصد شارژ دارم ولی میخام برای بار دوم پستتو بخونم:
    من:
  • 𝓭𝓲𝓪𝓷𝓪 .𝔂
    17 Esfand 01، 21:17
    𝓭𝓲𝓪𝓷𝓪 .𝔂
    منی که از نظرت خوشحال میشم:

    .
  • ~𝒎𝒊𝒕𝒔𝒖𝒓𝒊 ‌‌
    17 Esfand 01، 21:25
    ~𝒎𝒊𝒕𝒔𝒖𝒓𝒊 ‌‌
    مطمئن نیستم پستی که امروز ازت خوندم هم مربوط به آدم خاص تو باشه یا نه...ولی دوتاتونم قشنگین*

    وایTT ممنون. اره خود کثافتش بود TT
  • 𝓭𝓲𝓪𝓷𝓪 .𝔂
    17 Esfand 01، 21:48
    𝓭𝓲𝓪𝓷𝓪 .𝔂
    .
  • ~𝒎𝒊𝒕𝒔𝒖𝒓𝒊 ‌‌
    17 Esfand 01، 21:26
    ~𝒎𝒊𝒕𝒔𝒖𝒓𝒊 ‌‌
    با یه لبخند غمگین دستاتو به هم قفل کرده بودی و داشتی نگام میکردی. تو کنارم بودی اما فاصله بینمون بهم اجازه نمیداد دستتو بگیرم

    ولی این تیکش. :>>>>>>>
  • 𝓭𝓲𝓪𝓷𝓪 .𝔂
    17 Esfand 01، 21:49
    𝓭𝓲𝓪𝓷𝓪 .𝔂
    این حقیقت غمگین ماست...اگه تو میتونی از نزدیک ببینیش و لمسش کنی پس خوشحال باش:")
  • ~𝒎𝒊𝒕𝒔𝒖𝒓𝒊 ‌‌
    17 Esfand 01، 23:19
    ~𝒎𝒊𝒕𝒔𝒖𝒓𝒊 ‌‌
    بعضی وقتا طرفو بغلم میکنی ، ولی حس میکنی بین بازوهات نیست... از بغل نکردنش دردناک تره راستش(:
  • 𝓭𝓲𝓪𝓷𝓪 .𝔂
    17 Esfand 01، 23:45
    𝓭𝓲𝓪𝓷𝓪 .𝔂
    میفهمم...
  • 𝐻𝑒- 𝑛𝑎𝑚𝑖࿐
    17 Esfand 01، 23:40
    𝐻𝑒- 𝑛𝑎𝑚𝑖࿐
    دیانااااا وایییی دختررر!!! دلم برات کلی تنگ شده بوددد(T△T)(T-T)(T0T)چقدر تغیییر!!! وب و نمای وبت خیلی تغییر کرده!!!(T▽T)
    پست هات مثل همیشه زیبایی و وایب عالی خودشونو باز تاب می کنن(´TωT`)🩷 چطوری؟ امتحانات تموم شدن؟
    چقدر متن داستان اولت قشنگ بود ~◇ منم گاهی وقتا با سایه ای که دستاشو تو دستام داخل جیبم حس می کنم قدم میزنم
    + بازم خوبه نوشتن اینجا و پست گذاشتنش قشنگع
    ++ وایب وبت خیلی خوبعTT به خصوص اون بالا سمت چپ عکس خیلی کیوتی هست
    +++ منم همینطور ولی خوب شاید هنوز دوستی رو پیدا نکردی یا پیدا نکردتت که هم استایل هم کتاب بخونید و سرش حرف بزنید و ترغیب کنید همو!
  • 𝓭𝓲𝓪𝓷𝓪 .𝔂
    17 Esfand 01، 23:50
    𝓭𝓲𝓪𝓷𝓪 .𝔂
    وای اسمت یادم نمونده چون من واقعا فراموشی دارم ولی منم دلم برات تنگ شده بوودد╥﹏╥
    ارههه اریگاتووو:")
    +اره امتحانام که خیلی وقته تموم شده و الان ترم دوم دانشگاهم
    *چقدر قشنگ نوشتی...قدم زدن با سایه...
    +ممنونممم(╥_╥)
    +من دوستای خیلی کمی دارم و همونام کتاب میخونن و خب ادمای زیادی رو وارد زندگیم نمیکنن ولی خب همونام که هستن زیاد نمیبینیم همو و محدودیت خونواده ها و... هست
  • 𝐻𝑒- 𝑛𝑎𝑚𝑖࿐
    18 Esfand 01، 00:08
    𝐻𝑒- 𝑛𝑎𝑚𝑖࿐
    🫠 اشکالی نداره🥲
    + جدییی!!!(゜ロ゜) wow woww !! دانشجو شدی !!!؟؟ 😍😍 به سلامتیییی خدا رو شکرررر چه رشته ای دیانا جون؟ دانشجوی چه رشته ای شدی ؟ واییی ترم ۲ TWT هِققق
    ++ واقعا حس میشه کرد ( 。゚Д゚。)
    آره درک می کنم
  • 𝓭𝓲𝓪𝓷𝓪 .𝔂
    18 Esfand 01، 01:02
    𝓭𝓲𝓪𝓷𝓪 .𝔂
    خب اسمتو بگو دوباره توی ذهنم ثبتش کنم:")
    +اره...مترجمی زبان انگلیسی
    *بغل(个_个)
  • 𝘴𝘢𝘩𝘢𝘳 𝘏𝘢𝘴𝘵𝘢𝘮
    18 Esfand 01، 13:23
    𝘴𝘢𝘩𝘢𝘳 𝘏𝘢𝘴𝘵𝘢𝘮
    "ایستگاه آخری که توش پیاده میشم، میخوام قلبت باشه...چون دیگه اونجا سردم نمیشه"

    این تیکه :>>>>>>>>
  • 𝓭𝓲𝓪𝓷𝓪 .𝔂
    18 Esfand 01، 15:29
    𝓭𝓲𝓪𝓷𝓪 .𝔂
    :")💗
  • Bella ʾ ִֶָ𖥔 ݁
    19 Esfand 01، 00:06
    Bella ʾ ִֶָ𖥔 ݁
    *منی که وقتی برای بار دوم خوندم فهمیدم چه خبره و چقدر قشنگه:)*دست تکون دادن برای کای*

    +وای. یه لحظه آدرس سایت منو یاد یکی از آهنگای cavetown انداخت.. خودشه؟:")
  • 𝓭𝓲𝓪𝓷𝓪 .𝔂
    19 Esfand 01، 00:28
    𝓭𝓲𝓪𝓷𝓪 .𝔂
    *آریگاتو:")
    +یکی از اهنگاش که هست ولی این جریان داره پستای اول فکرکنم راجبش گفتم...توی پست ثابت هم گفتمش...خوشحال شدم که یاد این افتادی:»
  • Kai ..
    19 Esfand 01، 00:43
    Kai ..
    *دست تکون دادن متقابل واسه تو
  • 𝓭𝓲𝓪𝓷𝓪 .𝔂
    19 Esfand 01، 19:09
    𝓭𝓲𝓪𝓷𝓪 .𝔂
    .
  • زی زی گولو بلاسم
    19 Esfand 01، 00:54
    زی زی گولو  بلاسم
    سلااااااااااام.
    شما خونه تون اکلیل و چیز های گوگولی و باحال دارید ؟؟
    پس چرا وقتی پست میزاری از اینها میاری ؟؟؟
    هنوز هم نمیدونم اکلیل چیه شاید چون پیر شدم برای ش خخخخ.
    خیلیییییییییییییییییییییییییییی زیبا بودش. وااااااااااااااااااایییییییییییییییییی
  • 𝓭𝓲𝓪𝓷𝓪 .𝔂
    19 Esfand 01، 19:10
    𝓭𝓲𝓪𝓷𝓪 .𝔂
    سلاااام زی زی
    وای وای مرسیی:")
    نخییرر اینجا سن و سال مهم نیستت هممون دست کودک درونمونو گرفتیم و باهاش خوشحالیم

    .
  • 𝑺𝒆𝒕𝒂𝒚𝒆𝒔𝒉 🌙🤍
    19 Esfand 01، 19:10
    𝑺𝒆𝒕𝒂𝒚𝒆𝒔𝒉 🌙🤍
    واهاییییی بسیاررر زیبا بود :")))

    من با اینکه نزدیکشم اما همیشه احساس دور بودن ازش و دارم
    انگار هیچوقت مال من نبوده و من نداشتمش ...
    اینم حقیقت غمگین ماست :)
  • 𝓭𝓲𝓪𝓷𝓪 .𝔂
    19 Esfand 01، 19:11
    𝓭𝓲𝓪𝓷𝓪 .𝔂
    آریگاتو:")
    اه هرکی یه حقیقت غمگینی داره و این خودشم یه حقیقت غمگین حساب میشه...

    .
  • MIZUKI .=.
    19 Esfand 01، 22:40
    MIZUKI .=.
    خیلی قشنگ بود توصیفت جالب بود 3>
    +دوست کتابی منم ندارم =-= ولی جالبه انگار
  • 𝓭𝓲𝓪𝓷𝓪 .𝔂
    19 Esfand 01، 22:46
    𝓭𝓲𝓪𝓷𝓪 .𝔂
    .
    +خیلی بیشتر از جالبه:")
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
Made By Farhan TempNO.7